:(کافه چی قهوه بیار تلخ تلخ!دروغ هایش آنقدر شیرین بود که هنوز دلم را می زند
. . حولت یادت رفته! . . داد میزنی:یکی حوله منو از رو تختم بده.. . . در یه کم باز میشه یکی حوله رو میده بهت... . . می گیری،تشکر میکنی...خودتو خشک میکنی...لباس میپوشی... . . دستتو که میذاری رو دستگیره درو باز کنی . . بیای بیرون یادت میفته همه تو مسافرتن وتو تو خونه تنها بودی...! چی کار میکنی اون لحظه؟ میدونین خودم چیکار میکردم؟؟؟ کلی خوشحال میشدم ک قضیه هیجانی شده... بدش فک کنم از هیجان سکته میکردم... اگرم نکردم...خب با ترفندهای زیاد میرفتم خرشو میگرفتم... وااااایییی چ حالی میده ی همچین اتفاقی بیفته...
قالب ساز آنلاین |