...کافی شاپ رویایی من

:(کافه چی قهوه بیار تلخ تلخ!دروغ هایش آنقدر شیرین بود که هنوز دلم را می زند

فک کن رفتی حموم

.

.

حولت یادت رفته!

.

.

داد میزنی:یکی حوله منو از رو تختم بده..

.

.

در یه کم باز میشه یکی حوله رو میده بهت...

.

.

می گیری،تشکر میکنی...خودتو خشک میکنی...لباس میپوشی...

.

.

دستتو که میذاری رو دستگیره درو باز کنی

.

.

بیای بیرون یادت میفته همه تو مسافرتن وتو تو خونه تنها بودی...!

چی کار میکنی اون لحظه؟

میدونین خودم چیکار میکردم؟؟؟

کلی خوشحال میشدم ک قضیه هیجانی شده...

بدش فک کنم از هیجان سکته میکردم...

اگرم نکردم...خب با ترفندهای زیاد میرفتم خرشو میگرفتم...

وااااایییی چ حالی میده ی همچین اتفاقی بیفته...                                   


آماده شده در یکشنبه 92/6/10ساعت 4:17 عصر توسط صبا کافه چی| نظر



      قالب ساز آنلاین