سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...کافی شاپ رویایی من

:(کافه چی قهوه بیار تلخ تلخ!دروغ هایش آنقدر شیرین بود که هنوز دلم را می زند

هی کسی را دوست داریم اما او نمیفهمد
گاهی کسی ما را دوست دارد اما ما نمیفهمیم
خلاصه یه مشت نفهم دور هم جمع شدیم تشکیل اجتماع دادیم !
.
.
.
پشه ها قبل از اینکه لامپ اختراع بشه دور چی جمع میشدن؟ خب برن همونجا
.
.
.
عینک نمی زد که نگن عینکیه
یه روز چاله ی جلوی چشمش رو ندید و خورد زمین؛ از اون روز به بعد چلاقصداش میزنن !
.
.
.
یکی از فانتزیام اینه که خواهرم اسمش سحر باشه
توی ماه رمضون صداش کنیم
سحر، سحره
تا سحره پاشو سحری بخور سحر !
.
.
.
هربار به خودم میگم امشب یه شام سبک میخورم
ولى یه ندایى از اعماق وجودم خودش زنگ میزنه پیتزا سفارش میده !                 

آماده شده در یکشنبه 92/6/10ساعت 3:45 عصر توسط صبا کافه چی| نظر



      قالب ساز آنلاین